حبیب دل ز چه رو من تو را نمی بینم؟
تویی عیان همه جا من چرا نمی بینم؟
جواب خویش دهم با زبان خویش به خویش
که من اسیر هوایم تو را نمی بینم
صفای عالم هستی صفای وصلم ده
که بی تو در همه عالم صفا نمی بینم
طبیب خسته دلان خسته ام ز هجرانت
عنایتی، که به جز تو شفا نمی یابم
نوای من، به دل بی نوا نگاهی کن
که بی نوای تورا من گدا نمی بینم
-------------------------------------
سحرخیز مدینه، کی می آیی؟
عزیزم، مادرت چشم انتظاره
شفای زخم سینه، کی می آیی؟